از سه سالگی زیر نظر استادان فرانسوی مشغول به تحصیل و فراگیری زبان شد و از هفت سالگی ورزش کونگفو را به شکل جدی آغاز کرد، اما از سیزدهسالگی، حریف تمایل ذاتی خود به هنر نشد. او شاهد فعالیتهای فرهنگی پدر در رادیو و تلویزیون بود.
بارها با او به استودیوهای رادیو رفته بود و بیآنکه بخواهد دلباخته حرفه صداپیشگی شده بود. پس برخلاف مخالفتهای پدر، کار در رشته دوبله را آغاز کرد و در فروردین۱۳۵۷ دوشادوش منوچهر نوذری در رادیو حاضر شد و به عوامل برنامه «شما و رادیو» پیوست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با برنامه «صبح جمعه با شما» به رادیو آمد، اما در ادامه مسیر حرفهای خود، سال۱۳۷۰ در آستانه بیستوهشتسالگی، برای نخستین بار طعم بازیگری را در سینما با فیلم «اوینار» به کارگردانی شهرام اسدی چشید و همبازی حسین پناهی و محمدرضا شریفینیا شد و در همان سال با فیلم «آخرین تلاش» ساخته سیامک اعتمادی در کنار جمشید هاشمپور و عزتا... رمضانی بار دیگر بر پرده سینماها خوش درخشید، در شرایطی که با پشتکار و تلاش، راه خود را در عالم هنر ادامه میداد، از مخالفتهای پدر نیز بینصیب نبود: «درباره حضور پدرم باید بگویم که کاملا مخالف ورود من به عرصه بازیگری بود، چون روحیه من و این صنعت را میشناخت و برخلاف اینکه مخاطبان عزیز تصور میکنند شاید پدرم مشوق من برای ورود به این عرصه بود یا حتی جایی کاری برایم انجام داد، باید با قاطعیت بگویم که اینگونه نبود. حتی پدرم به دلیل مخالفتی که داشت سفارش میکرد که از من در آثار استفاده نکنند!»
با این حال پس از دوبار حضور بر پرده سینماها و سالها فعالیت در رادیو، در ادامه، تصمیم گرفت تا برای ادامه تحصیل به هندوستان مهاجرت کند. حضور او در این کشور دوازدهسال به طول انجامید، اما با این همه، دوبار به ایران برگشت تا نخستین تجربههای بازیگریاش را در قاب تلویزیون نیز به کارنامه هنری خود اضافه کند. به این ترتیب سال ۱۳۷۴ برای حضور در مجموعه طنز «جدی نگیرید» ساخته سعید توکل و بار دوم در سال ۱۳۷۵ برای حضور در سریال «سرنخ» ساخته مرحوم کیومرث پوراحمد به ایران آمد.
بازگشت همیشگی او به ایران، مصادف با تولید سریال پرطرفدار و محبوب «مسافری از هند» بود که در سال۱۳۸۱ عنوان پرمخاطبترین سریال ایرانی پس از انقلاب اسلامی را به خود اختصاص داد. سالها تجربه زیستی ایرج نوذری در هندوستان، تسلط به زبان هندی و آشنایی با سازهای ضربی هند از جمله تبلا و طبله، موجب شد تا علاوه بر بازیگر، به عنوان کارگردان بخشهای هندی و نوازنده موسیقی متن در این پروژه مشغول به کار شود.
توفیق او در این مجموعه تلویزیونی، دهه ۸۰ را به یکی از پرکارترین سالهای زندگی نوذری تبدیل کرد به طوری که تا سال۱۳۹۰ با یازده فیلم سینمایی و ۹ مجموعه تلویزیونی در حرفه بازیگری فعالیت کرد که از برجستهترین این آثار میتوان به ایفای نقش اول سریال خاطرهانگیز «کلانتر» در سه فصل متوالی اشاره داشت. ایرج نوذری، اما در سالهای اخیر با دو فیلم سینمایی در اواخر دهه ۹۰ و پنج سریال تلویزیونی در سه سال اخیر، از سالهای اوج فعالیت خود فاصله گرفته است. او همانند پدر در حرفه مجریگری دستی بر آتش داشت و اجرای چندین برنامه تلویزیونی در دهه ۸۰ را عهدهدار بود.
سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ را با اجرای مسابقه «ستارهها» به قاب تلویزیون آمد. سال۱۳۸۸ نیز مسابقه «از کی بپرسم» را اجرا کرد و این اواخر در سال۱۴۰۰ با برنامه تلویزیونی «کتاب خوب» به شبکه ۴ رفت و در همان سال برنامه «صندلی داغ» را که روزگاری پدرش، بر کرسی اجرای آن مینشست در فرم رادیویی تکرار کرد. همان برنامهای که زمانی در قاب تلویزیون به عنوان میهمان برابر پدر قرار گرفت و در قالب گفتوگویی شیرین و صمیمی، به قابی ماندگار از نوذریهای دوستداشتنی هنر ایران، در خاطر مخاطبان ثبت و ضبط شد.
بیست سال پیش بود. سریالی از شبکه سوم سیما به روی آنتن رفت که گاه خیابانها برای تماشای آن خلوت میشد. قاسم جعفری با یک درام عاشقانه به خانههای مردم آمده بود تا راوی داستان عشق پرفرازونشیب پسری ایرانی به دختری هندی باشد. سریال درباره شخصیتی به نام «رامین» بود که پس از سفر به هندوستان دلباخته دختری بهنام «سیتا» میشد، اما با ورود به ایران، مشکلات متعددی در انتظار او بود. ایرج نوذری در این سریال ایفاگر نقش عموی سیتا بود و در فرایند تولید این اثر بهعنوان مشاور فرهنگ و زبان هندی درکنار تیم قرار داشت.